رجحان داستانهای نمایشی شاهنامه

فردوسی :شیره!شاهنامه: شیره!))

محمد خیری، نویسنده ی کتاب «اقتباس برای فیلمنامه» هم در بحث خود درباره ی عناصر دراماتیک داستان های شاهنامه، ضمن آن که این کتاب را یکی از معتبرترین متون ادبیات کلاسیک می نامد، می گوید: این کتاب دارای ویژگی های تصویری و عناصر نمایشی و یا به عبارتی سرشار از عناصر دراماتیک است. این امر هم از نقطه نظر تعریف آکادمیک داستان مبنی بر وجود مقدمه، متن و نتیجه و هم از نظر نوع نگاه انسانی به مسائل و رویدادهایی که یک انسان در زندگی اش احتمالا با آن مواجه می شود، صادق است؛ یعنی این خصوصیات، شاهنامه را در شمار آثاری قرار داده که به بهترین شکل ممکن، و در حد اعلی، ویژگی های نمایشی را در خود جای داده است و این امر تفوق داستان های شاهنامه بر متون دیگر ادبی را کاملا آشکار ساخته است». او ضمن آن که خمسه ی نظامی و داستان های مثنوی معنوی  را به عنوان آثاری نام می برد که از نظر غنای عناصر دراماتیک در رده ی بعدی قرار دارند، در مقایسه ی شاهنامه ی فردوسی و مثنوی معنوی می گوید: «جنبه ی نمایشی مثنوی معنوی نسبت به شاهنامه کمتر است، زیرا در داستان های شاهنامه، خواننده با مفاهیم عینی و قابل لمس سروکار دارد، ولی در داستان های مثنوی معنوی با معانی عمیق عرفانی و فلسفی روبروست که البته قابلیت به تصویر کشیدن این مفاهیم، نسبت به داستان های شاهنامه کمتر است.
هنگامی اثری را دارای عناصر دراماتیک می دانیم که طبیعتا خصوصیات یک اثر نمایشی را در خود گنجانده باشد. مثلا داستان مورد نظر باید دارای یک یا چند قهرمان و ضد قهرمان باشد که ضد قهرمان در یک انسان ممکن است، حتی نیروهای ماوراء الطبیعه باشد. یک اثر نمایشی دارای یک زمان تاریخی مشخص است (در شاهنامه ی فردوسی زمان اسطوره ای ارائه می شود). از طرفی، داشتن یک مکان جغرافیایی خاص، زمینه های ظهور بحران، کشمکش، تعلیق، گره افکنی و گره گشایی و درون مایه مناسب هم از دیگر خصوصیات یک اثر دراماتیک است که همه ی این ویژگی ها را در شاهنامه می بینیم.

منابع:وبسایت  WWW.THEATER.COM

کتاب اقتباس برای فیلمنامه اثر محمد خیری ـ