این نمایشنامه شاید رسانای این منظور باشد که هر کس  موقعی که چیزی از دست می دهد یابنده چیز دیگری می شود .
 مانند باتم بافنده که با چند نفر از دوستان خود  برای تمرین یک نمایش به جنگل رفته و شب هنگام  به خاطر اشتباه کوچک یک جن که ناشی از تاریکی است ، موقعی که  زیبایی صورت خودش را از دست می دهد و تبدیل به کله خر می شود و با دوشیزه ای از دنیای پریان هم آغوش می شود و صبح هنگام که زیبایی صورتش را باز می یابد دوباره مثل همیشه تنها باز می ماند.
این اتفاقات به خاطر اشتباهات و جنجال های دنیای موازی ما اتفاق می افتد. دنیایی که پادشاه اجنه به منظور لجبازی با ملکه جن ها نوچه ی مشنگ خود را دستور می دهد تا اکسیر جادویی را بر سرملکه بریزد تا اولین موجودی را که پس از بیدار شدن یافت عاشقانه دوست بدارد و این موجود کسی نیست جز باتم که به خاطر اشتباه همین جن، کله اش تبدیل به کله خر شده است.