استاد بزرگوار سلام.

راستش خیلی خواستم در مورد هملت بنویسم ولی دیدم هر آنچه باید است را شما در مورد بازی ها و .. در کلاس گفتید.به همین خاطر تصمیم گرفتم تا دو  نکته ای را که به نظرم جالب می آید بگویم.از جمله آنجایی که هملت با رفیقانش تصمیم میگیرد تا نمایشی را ترتیب دهد تا تردیدش را  به یقین تبدیل سازد و درست وقتی که از حمایت دوستانش اطمینان خاطر پیدا می کند آنهارا به  گونه ای در آغوش می گیرد که فرم صلیبی را به آنها می بخشد که این را می توان قوت قلبی دانست برای هملت تا به خود بقبولوند که عیسی مسیح نیز اورا یاری می کند.علاوه بر آن نکته ی دیگری نیز در نظرم آمد که برایم جالب بود و آن رنگ لباس هملت بود که در۱۰ دقیقه اول به رنگ سفیدو بعد از آشفته شدن او به رنگ سیاه در امد که این را خود می توان نمادی دانست از تازه شدن داغ دل هملت که با ازدواج عمو و مادرش و نیز تردید جانکاهش نسبت به ان دو  شکل گرفت .نا گفته نماند که عوامل دیگری نیز چون نور آبیُُ بازی های متعالی و نیز موسیقی و طراحی صحنه ی خیلی عالی مرا مجذوب خود کردولی  اگر اجازه بدید من متن شکسپیر را با دقت بالا  بخوانم و نیز فیلم گوزنسیف را هم ببیینم تا انشاا...  در روزهای اتی بادست پر ونیز نظرات جامعترو شامل تری  مطالبم را روی وبلاگ بگذارم.با تشکر