سه شب با مادوکس
سه شب با مادوکس
اثر ماتئی ویسنی یک
نمایشنامه ی سه شب با مادوکس داستان چند نفر است که هر یک به مدت سه شب، همزمان، با فردی به اسم مادوکس سپری کردند. نمایشنامه از صبح روز سوم آغاز می شود. تدی مکانی که قهوهخانه ایست که مادوکس شب ها را آن جا سپری می کند. هر یک از شخصیت های داستان، در یک زمان با مادوکس هم بازی و هم صحبت بودند، مادوکس به هر یک از آنها قول آموزش بازی جدیدی را داده که در آن نه برنده و نه بازنده وجود داشته باشد. چون در آن شب ها مادوکس همیشه برنده ی بازی ها بوده است تمام صحبت هایی که بین مادوکس و آن سه نفر شده یکسان است.
در روز سوم کارکتر ها می فهمند که مادوکس به طور همزمان با تمامی آنها ارتباط داشته، آنان در ذهن خود تصویر شارلاتان گونه ای از او می سازند. عصبانی شده و در پی کشتن او بر می آیند.
برونو (صاحب قهوه خانه) که هر شب با مادوکس بیلیارد بازی می کند، با حضور گروبی (نگهبان فانوس دریایی )، سزار(راننده تاکسی) و کلارا(روسپی اسبق یک فاحشه خانه). در مسافرخانه مشخص می شودکه مادوکس هر سه شب گذشته با همگی آنها بوده. حضور نژیامی (رفتگر) پرده از رازها بر می دارد که نشان می دهد مادوکس همزمان همه جا بوده.
آدم های نمایشنامه برای تلافی این رفتار، تصمیم می گیرند به سمت اتاق مادوکس هجوم ببرند و هنگامی که از جاکلیدی درون اتاق را می نگرند با کمال تغجب خودشان را مشاهده می کنند که در حال تاس بازی هستند.
سامره شفیع نیا